موسیقی کلاسیک سنتی به شکل غزل فارسی ترانه و راگ هندی یا راگنی خوانده می شود.
از میان مشهورترین آوازخوانان موسیقی کلاسیک افغانستان محمدحسین سرآهنگ، استاد قاسم، اَوَلمیر، رحیم بخش و استاد مهوش بسیار محبوب هستند.
در این مقاله از سایت بهترین آموزشگاه موسیقی به بررسی آلات موسیقی کلاسیک پرداخته ایم.
در موسیقی شرقی چندین صد مقام وجود دارد. هر مقام از خود یک یا چند راگ و راگنی دارد.
بعضی ازین راگ ها دارای اشعار پرمفهوم نیستند، ولی در یک راگ تمام آوازها و صداهایی که خواننده ادا می کند خیلی منظم و دلپذیر می باشد.
پرزه هایی که خواننده می خواند در سایر کمپوزها کلید شمرده می شود.
اصطلاحات موسیقی کلاسیک راگنی در کلاس آموزش پیانو
مقام:
در غرب بنام مِلودی یاد می شود.
یعنی؛ از دوازده پردۀ طبیعی پیانو یا هارمونیه ۵ یا بیشتر از پرده ها آواز منظم و دلپذیر را می کشد.
مثلاً مقام پاری Sa-Ni-Dha-Pa-Ma-Ga-Re-Sa همه نر است، یعنی از Sa تا Sa پرده سفید.
سَبتَک:
مجموعه ای از دوازده صوت است.
از سای (do) بم تا سای (do) زیلتر در هارمونیه ۳ سبتک وجود دارد ولی در پیانو ۶-۷ سبتک وجود دارد.
اروی:
نواختن از طرف بم بطرف زیل
امروئی:
نواختن از طرف زیل بطرف صوت بم یا آواز غور
راگ:
عبارت از کلید اشکال صوت ها در یک مقام اند.
راگ های معمول عبارتند از بهلاول، بهرمی، سرنگ ، گنداره ،کلیان ، پهاری ، بیرمی ، سرنگ ،تلنگ آساوری وغیره است .
در یک مقام می توان میلیارد کمپوز ساخت ولی در موسیقی کلاسیک هند هر مقام دارای یک راگ وچند راگنی است.
یک هنرمند، زمانیکه بخواهد موسیقی را بخوبی بداند باید اولاً راگهای هر مقام را خوب منظم مقبول با تال و نرمش ادا کند.
آروئی و آمروئی هر راگ را بداند که چگونه از یک پرده پائین بطرف پرده های بالا و چگونه دوباره بطرف پائین بیاید.
در حقیقت راگ کلید است که یک هنر مند را دانا و خوش خوان می سازد.
البته وقت سرودن راگها که بتواند در جسم انسان اثر کند فرق دارد. مثلاً راگ بیرمی وپاری در روز و محافل شادی خوانده می شود.
راگ آساوری پس از ۲ شب است. راگ ها به فصل، به سن شنوندگان و نوع جنس شنوندگان نیز تا حدود کم تعلق دارد
و اکثریت کمپوزهای ایرانی و عربی که خیال میشود انسانی گریه و ناله می کند در راگهای آساوری بهال بهلاول سرنگ نهفته است .
این راگها صرف در شب خوانده می شود.
پُرزه:
عبارتند از نوازش در میان یک کمپوز یا راگ می باشد.
تال :
نواختن طبله را که موافق و موازی با آهنگ باشد و خواننده را آرام نگهدارد تال گفته میشود .
اگر خواننده در میان ضربهای طبله خطا کند بنام بی لهی یا بی تال یاد می نمایند.
در افغانستان تال هایی که زیاد قابل استفاده است عبارتند از تین تال ۱۶، ماتره گیده ۵، ماتره دادره ۷، ماتره چپ تال و یکتاله می باشد.
هر تال یک لا یعنی طبیعی دولا یعنی تیز حالت را دارد.
یک تال دارای چندین نوع یا ماتره است.
درین اواخر بشریت ۳ لا یک تال را اختراع نموده اند که سرعت خیلی تیز دارد.
ماتره :
هر ضربۀ تال را یک ماتره می گویند.
تیور :
در گرامر موسیقی کلاسیک راگنی مروج است که سُرهای پنچم Pa یا Sol، و اول Sa یا Do را فاقد نیم سُری می دانند یا به اصطلاح فاقد نیم سُری اند.
به این اساس از جمله دوازده سُر در یک سپتک یا octave، پنج سُر یا ثقیل و پنج سُر دیگر یا خفیف و دو سُر یا نُت مستقل اند.
در حالیکه در موسیقی غرب اینطور نیست.
سُر :
منظم خواندن را که دلچسپ باشد «سُر» می گویند. یعنی یک اواز خوان که تال نشود و مطابق به موزیک نواخته شده آواز منظم کشد به سر گفته میشود.
لهی:
آوازخوان که با تال طبله یا درام منظم و مساوی بخواند دارای لهی اند.