موسیقی در ذات انسان نهفته است به طوری که کودک حتی در رحم مادر میتواند موسیقی را درک کند.
اخیرا دانشمندان کشف کرده اند که شرکت در آموزشگاه موسیقی به کودکان کمک زیادی میکند و حتی میتواند موجب تقویت مهارت های اجتماعی و ضریب هوشی کودک شما شود.
متدهای آموزش موسیقی کودکان در اوایل قرن بیستم شکل گرفت.
به طوری که طی چند سال متدها و روش ها و نظریه های مختلفی برای آموزش موسیقی به کودکان ارایه شد.
اما در کلاس های موسیقی از روش های متعددی برای آموزش موسیقی به کودکان بهره میبرند که در زیر به آن ها اشاره میکنیم.
انواع متدهای آموزش موسیقی کودکان در آموزشگاه موسیقی گشتاسب
روش ماریا مونته سوری
ماریا مونته سوری پزشک ایتالیایی بود که به آموزش به کودکان استثنایی علاقه زیادی داشت.
وی اولین مرکز کودکان را تاسیس کرد که در آن از موسیقی برای آموزش به کودکان استفاده کرد.
ماریا معتقد بود که تواناییهای بنیادی کودک بین ۳ تا ۶ سالگی شکل میگیرد.
و اولین نظریه علمی آموزش موسیقی به کودکان را ارایه کرد.
روش ماریا بر سه اصل استوار است:
آوازخوانی : در این متد به کمک آوازخوانی به تقویت شنوایی کودکان کمک میکند.
به این صور ت که کودک سعی میکند هر صدایی را که میشنود تکرار کند.
حرکات موزون : حرکت دادن بدن به صورت ریتمیک علامه به کمک به کودک در یادگیری بهتر موسیقی و به شوق آوردن وی موجب تقویت مهارت های حرکتی وی نیز میشود.
تجربه و عمل : در این روش از تجربه کودکان کمک گرفته میشود به این صورت که کودک خود تجربه کرده و سپس بر اساس تجربیاتش عمل میکند.
البته روش وی در عین اینکه بسیار کارآمد است ایراداتی نیز دارد.
از جمله اینکه فقط به مهارت های فردی توجه میکند و در آن از فعالیت های گروهی استفاده نشده است.
روش امیل جکوز دالکروز
امیل جکوز دالکروز آهنگساز و پیانیست بود که کلاس های آواز و سلفژ نیز برگزار میکرد.
وی معتقد بود که از الزامات دوره های آموزشی کودکان یادگیری موسیقی است.
در این روش برخلاف روش بالا بر فعالیت های گروهی تمرکز شده است.
روش امیل جکوز دالکروز بر این اصول استوار است:
یوریتمیک : به عقیده وی در ابتدای بخش آموزش موسیقی باید ریتم را به کودکان یاد داد.
به اعتقاد او هر آهنگی را میتوان با ریتم خلق کرد.
همچنین دالکوز میگفت که باید حرکات جسمی و ذهنی باهم در آمیخته باشد.
به همین علت وی از حرکات ریتمی مانند دست زدن برای هماهنگی جسم و ذهن بهره میبرد.
سلفژ : همانطور که در بالا گفته شد دالکوز تمرکز زیادی روی سلفژ داشت.
در روشی که وی آموزش میداد ابتدا نت های سل و می به کودک آموخته میشد.
چراکه به عقیده وی با این دو نت میتوان محدوده گسترده ای از سلفژ را به کودک یاد داد.
بداهه نوازی : دالکوز برای تقویت مهارت های شنوایی و بدنی و همچنین خلاقیت کودکان از روش بداهه نوازی استفاده میکرد.
روش زولتان کدای
زولتان کدای نیز آهنگساز و البته محقق در زمینه موسیقی بود.
وی اولین کسی است که معتقد بود : «کل جامعه باید راه و رسم آواز خوانی را بدانند.»
او میگفت که تدریس موسیقی به کودکان باید از سم پایین شروع شود.
در نهایت در سال ۱۹۵۰روش وی به صورت یک واحد درسی در مدارس مجارستان تدریس شد.
اصول روش زولتان کدای :
آموزش آکادمیک : همانطور که در قبل اشاره کردیم وی به آموزش همگانی و آکادمیک موسیقی اهمیت زیادی میداد.
او معتقد بود تنها راهی که میتوان از کودکان در مقابل موسیقی نامناسب محافظت کرد آموزش آکادمیک موسیقی به کودکان است.
سلفژ و آوازخوانی : مانند دو روش قبل در این متد نیز به آوازخوانی توجه ویژه ای شده است.
چرا که کدای سلفژ را راهی برای دستیابی به نبوغ در موسیقی میدانست.
کدای در مقاله خود تحت عنوان «آواز گروهی کودکان» مینویسد: «آواز خوانی گروهی بسیار مهم است، یک کار گروهی خوب و شایسته، انسانهایی منضبط، با شخصیت و دارای خصلتهای متعالی میسازد»
از جمله ابداعات کدای در زمینه آموزش موسیقی استفاده از حرکات سمبلیک دست در سلفژ بود.
که در آن با استفاده از حرکات مختلف دست فواصل نتها و رابطه میان آنها را به کودکان میآموخت.
در اصل میتوان ویژگی منحصر به فرد این متد آموزشی را همین حرکات دست دانست.
محیط شاد برای کودکان : وی همچنین معتقد بود که اولین موضوع برای علاقه مند کردن کودکان به آموزش موسیقی و ایجاد انگیزه در آن ها ایجاد محیطی شاد و فرح بخش برای آن ها است.
همچنین در این روش پس از اینکه کودک توانست با صدای نتها آشنا شود و آنها را بخواند، میتوان نواختن سازها را به او آموزش داد.
سایر روش ها در بهترین آموزشگاه موسیقی
روش ارف:
این روش در ایران از بقیه متدهای آموزشی متداول تر است.
کارل ارف آهنگسازی آلمانی بود که خودش در پنج ساگی نواختن موسیقی را آغاز کرد.
این روش را میتوان به نسبت روش های دیگر جامع تر دانست.
اصول روش ارف :
کشف دنیای نوین: از نظر ارف هدف از آموزش موسیقی به کودکان تربیت نوازنده نیست
بلکه ارائه مهارتهایی است که کودک میتواند به واسطه آن به کشف دنیای جدیدی دست یابد.
وی کوشید تا بر اساس ساختار ذهن کودکان تمریناتی را ابداع کند تا کودکان بتوانند به سادگی به دنیای موسیقی وارد شوند.
ریتم: ارف اعتقاد داشت که ریتم، قسمت بسیار مهم موسیقی است.
به خاطر این که کودکان باید بتوانند فاقد آن که آموزش خاصی دیده باشند، موسیقی حرکتی یا کلامی را خلق کنند.
او برای آموزش ریتم از گفتار استفاده میکرد.
بداهه پردازی: مانند روش قبل در این روش نیز بچهها باید برای تقویت قوهی خلاقیت بداهه نوازی کنند.
روش شی نی چی سوزوکی
شی نی چی سوزوکی ویولونیست ژاپنی معتقد بود که توانایی موسیقایی استعداد ذاتی نیست .
بلکه قابلیتی است که میتوان آن را پرورش داد.
وی ممعتقد بود که کودکان در جذب و شبیه سازی زبان مادری توانایی بسیار بالایی از خود نشان میدهند.
پس با دقت در این موضوع توانست روش نوینی را در آموزش موسیقی به کودکان ابداع کند.
به همین جهت روش سوزوکی در آموزش موسیقی به کودکان مبتنی بر رهیافت زبان مادری است.
فلسفه روش سوزوکی این شعار است: “اول شخصیت، بعد مهارت”.
نی چی سوزوکی میگفت : «آموزش موسیقی هدف اصلی من نیست، من میخواهم شهروندانی خوب و انسانهایی متعالی تربیت کنم.
اگر کودکان از بدو تولد به موسیقی خوب گوش دهند و خود نیز نحوه اجرای آنرا یاد بگیرند، اینکار باعث خواهد شد تا حساسیت، نظم و عشق و علاقهی آنها نیز گسترش یافته و به تدریج صاحب قلبی دلپذیر شوند».
اصول که در روش سوزوکی در آموزش موسیقی به آن تاکید می شود:
شروع زود هنگام (از سن ۳ تا ۴ سالگی) : ارف معتقد بود چون کودکان کم سن قابلیتی ذاتی و طبیعی برای انطباق و توافق با محیط دارند؛
بنابراین اگر ما این دوره از زندگی را از دست بدهیم بسیار دشوار خواهد بود که موسیقی را آموزش بدهیم و به همان نتایج دست یابیم.
مشارکت والدین : یک یاز موضوعاتی که والدین را تشویق به گذاشتن کودکان در آموزشگاه موسیقی به روش سوزوکی میکند همراهی آن ها با کودکشان است.
والدین نقش مهمی در روش سوزوکی بازی میکنند.
از آنها انتظار میرود تا در کلاسها شرکت کرده، یادداشت بردارند و حتی در تمرینهای روزانه، کودکان را همراهی کنند.
تکرار و تمرین : بچهها مطالب را بر اساس تکرار و تمرین مداوم یاد میگیرند.
زمانی که ما یک موضوع را زیاد تکرار میکنیم، این تکرار به قسمتی از توانایی و استعداد کودک تبدیل میشود.
گوش دادن : قبل از یادگیری هر قطعه، از هنرجویان خواسته میشود تا به قطعات ضبط شده به دقت گوش دهند.
بعد از اینکه کودک برای یک مدت زمان معینی در این فعالیت شرکت داده شد، موسیقی نوشته شده به او معرفی میشود.
مشاهده : قبل از اینکه کودکان هرگونه اجرایی در نظر عموم دارا باشند، ضروری است تا چندین ماه به مشاهده اجراهای دیگران بپردازند.
از طریق اینگونه مشاهدات کودکان می توانند از آنها الگو بگیرند و اجرا در نظر عموم را بپذیرند.
سطوح آموزشی درجه بندی شده : در روش سوزوکی برای هر ساز یک مجموعه سطوح آموزشی وجود دارد که تمامی دانش آموزان سوزوکی با یک نظم یکسان آنها را مطالعه میکنند.
مربیان آموزش دیده : همه مربیان موسیقی سوزوکی، نه تنها به عنوان اجرا کنندگان، بلکه به عنوان یک معلم، در حوزههایی چون روان شناسی کودک و مشکلات یادگیری کودکان نیز آموزش میبینند.
تسلط کامل : ضروری است تا همه دانش آموزان سوزوکی برای یادگیری تکنیک و موزیکالیته، قطعات قدیمیتر را به شکل حفظی اجرا کنند و یا آن را مرور کنند.
کار گروهی : علاوه بر کلاسهای هفتگی خصوصی، دانش آموزان سوزوکی در کلاسهای گروهی هفتگی نیز شرکت میکنند.
بدین شکل از طریق تعاملات اجتماعی، مهارتهای گوش دادن و نوازندگی کودک از یک منظر دیگر پرورش مییابد.
اجرا در نظر عموم : از همان سالهای اولیه کودکی، دانش آموزان تشویق میشوند تا در نظر عموم و معمولاً در کنسرتها موسیقی اجرا کنند.
چنین اجراهایی “وحشت حضور در صحنه اجرا” را کاهش میدهد و موجب میشود موسیقی به عنوان یک عمل مشترک و اجتماعی معرفی شود.
سوزوکی میگوید: به خاطر کودکانمان به ما اجازه دهید از زمانی که در گهواره هستند به آنها موسیقی آموزش دهیم تا در آینده ذهنی اصیل، احساس بالایی از ارزشها و تواناییهایی درخشان دارا باشند.